انسانِدینی و دینِانسانی مفهوم «انسان دینی» در گذر تاریخ دچار تحول معنایی شده و به تبع آن، مختصات و شاخصههای آن نیز تغییر کرده است. معنای کلمهی دینی یا دیندار بهعنوان یک صفت برای انسان و وسعت دامنهی مفهومی آن، به تعریفِ خودِ دین بستگی دارد. در دورهی پیشامدرن اعتقاد بر این بود که دین، امری آسمانی، قدسی، جزمی، واقعگرا و بیبدیل است و مصداق آن، ادیانِ نهادین و رسمیِ حاکم بر جامعه بود. اما در دورهی مدرن، مفهوم دین وسیعتر شده و همهی دستگاههای فکری را که بهنوعی کارکرد دارند و به کار معنابخشی جهان میآیند، شامل میشود. از این نوع دین به «دین انسانی» تعبیر میشود. بهدلیل وسیعترشدن دایرهی مفهومی کلمهی دین، هم مفهوم «انسان دینی» وسیعتر شده است و هم شاخصههای آن تغییر کرده است. شاخصههای «انسان دینی» از دورهای به دورهی دیگر و از دینی تا دین دیگر، با یکدیگر تفاوت دارند. اما درعینحال میتوان برخی از شاخصههای مشترک مانند التزام و تعهد، انتخابگری، انگیزهمندی و شعف، انتخابگری و هدفمندی را برای آن نام برد. دین انسانی که عمدتاً محصول دورهی مدرن است، به دینی گفته میشود که معلولِ انسان و نیازمندیهای مختلف اوست و در آن، بر ارزشها، خواستها و نقاط قوت انسان تأکید فراوان میشود. برخی از شاخصههای دین انسانی عبارتاند از: منشأ بشری داشتن، کارکردداشتن، غیرقدسیبودن، اینجهانیبودن، محوریت انسان، تغییرپذیری، فردی و خصوصی بودن، بدیلپذیری و ....